تحولات لبنان و فلسطین

۲۱ اسفند ۱۳۹۷ - ۱۶:۱۷
کد خبر: 648688

این روزها سودان و الجزایر، دو کشور مهم در منطقه شمال آفریقا، دقیقاً همان جایی که جرقه اعتراضات بهار عربی 2011 خورد، دستخوش بحران شده‌اند. امری که سبب نگرانی بسیاری از سیاستمداران منطقه شده است. رئیس جمهوری مصر اخیراً نگرانی خود را نسبت به امکان بازگشت مصری‌ها به میدان التحریر و تأثیرپذیری از تظاهرات مستمر در الجزایر و سودان ابراز داشته است.

 علیرضا رضاخواه
این روزها سودان و الجزایر، دو کشور مهم در منطقه شمال آفریقا، دقیقاً همان جایی که جرقه اعتراضات بهار عربی 2011 خورد، دستخوش بحران شده‌اند. امری که سبب نگرانی بسیاری از سیاستمداران منطقه شده است. رئیس جمهوری مصر اخیراً نگرانی خود را نسبت به امکان بازگشت مصری‌ها به میدان التحریر و تأثیرپذیری از تظاهرات مستمر در الجزایر و سودان ابراز داشته است.
واقعیت این است که اعتراضات در سودان و الجزایر، دو کشوری که از موج اول بهار عربی جا ماندند، بسیار شبیه اعتراضات در کشورهای یمن، مصر، تونس و لیبی است. حکمرانی طولانی مدت بوتفلیقه و البشیر در کنار ناکارآمدی نظام‌های سیاسی دو کشور از یک سو و انباشت نارضایتی طبقه متوسط جدید بویژه جوانان تحصیلکرده که به واسطه رشد صنعت ارتباطات آگاهی خوبی از آن سوی مرزهای کشورشان دارند از سوی دیگر؛ دو کشور را بر لبه یک انقلاب سیاسی قرار داده است. از منظر جامعه شناسی سیاسی، آنچه حلقه وصل نا آرامی‌های اخیر در شمال آفریقا با موج اول بهار عربی است، مسئله «محرومیت نسبی» می‌باشد. تدرابرت‌گر (T.R.Gurr) در کتابش «چرا انسان‌ها شورش می‌کنند» به بررسی پدیده انقلاب پرداخته است. وی با یک برداشت مبتنی بر روان‌شناسی جمعی، پدیده انقلاب را یکی از انواع خشونت جمعی و سیاسی در کنار انواع دیگر آن دانسته و آن را ناشی از احساس محرومیت نسبی در توده‌ها و نخبگان می‌داند. محرومیت نسبی یعنی درک تفاوت میان انتظارات ارزشی و توانایی‌های افراد، که ممکن است بر اساس مقایسه وضعیت فعلی فرد با گذشته خود، آرمان‌های انتزاعی و یا جوامع و گروه‌های دیگر، 
شکل گیرد.
بدین ترتیب محرومیت نسبی می‌تواند سه نوع متفاوت داشته باشد:
1-محرومیت نزولی، که در آن انتظارات افراد ثابت اما توانایی‌هایشان به‌طور مداوم کاهش می‌یابد.
2-محرومیت ناشی از بلندپروازی، یعنی در حالی که توانایی‌های افراد ثابت است انتظاراتشان افزایش می‌یابد.
3-محرومیت صعودی که پس از یک دوره رشد همزمان انتظارات و توانایی‌ها، توانایی‌ها از رشد صعودی بازایستاده یا کاهش شدیدی می‌یابد و انتظارات همچنان حالتی صعودی دارند. 
محرومیت نسبی نوع اول و دوم امری شایع در کشورهای شمال آفریقاست. مهم‌ترین دلایل آن هم، تبعات دوران استعمار، نزدیکی جغرافیایی به کشورهای توسعه یافته در اروپا، رفت و آمد گسترده توریست‌های غربی، جوان بودن جمعیت، رشد طبقه متوسط و افزایش صنعت ارتباطات است. این مؤلفه‌ها در کنار وجود یک حاکمیت خودکامه و انسداد سیاسی سبب تشدید تفاوت میان انتظارات و توانایی‌ها می‌شود. هرچه محرومیت نسبی ایجاد شده بر اساس تفاوت میان انتظارات و توانایی‌ها شدیدتر باشد، آن گاه نارضایتی شدیدتر و احتمال و شدت خشونت هم بیشتر خواهد بود.
موج نخست اعتراضات عربی در همین چارچوب در منطقه شمال آفریقا به وقوع پیوست، با این حال سرکوب شدید نظامی، مدیریت اعتراضات، مداخلات خارجی و ناشی گری انقلابیون سبب خزان زودرس آن شد. حالا موج دوم این بار از الجزایر و سودان بلند شده است. اینکه این موج هم خواهد خفت یا موجب ایجاد تحولات سیاسی عمیق تری می‌شود، مسئله‌ای است که گذر زمان به آن پاسخ خواهد داد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.